وظیفه شورا چیست؟
وظیفه شورا چیست؟
طبق قانون از مهمترین کارهای شورا 1-نظارت بر عملکرد شهرداری و شهر 2 – تصویب لوایح شهرداری می باشد.
چرا شورای شهر به وجود آمد؟
این پرسش ساده ،ابتدای ورود به مباحث عمیقی است که درک آنها به روشن شدن فلسفه اولیه و موقعیت کنونی شوراهای شهر در سراسر کشور کمک میکند. اینکه شهروند با چه علمی و بر اساس کدام معیار به کاندیدای محبوب خود در شورای شهر رای داده یا میدهد، اینکه آیا مناسبات سنتی حاکم بر شوراها با فلسفه اولیه تشکیل آنها مغایرت دارند یا نه ، اینکه آیا بر اساس مناسبات سنتی میتوان به نتایج مدرن رسید یا نه ....همه حکایت از لزوم بازخوانی مجدد دلیل تشکیل شوراهای شهر دارد.
شوراها به عنوان فراگیرترین و گسترده ترین زنجیره ی نهاد مدنی پاسخ به یک نیاز اجتماعی است که در گذشته به شیوه های سنتی و اکنون به شکل نوین در قالب بستری مناسب جهت مشارکت مردمی تجلی یافته است بر همین اساس در اصول ششم و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شوراها از ارکان مهم تصمیم گیری و اداره ی امورکشور قلمداد شده که با اتکا به آرای عمومی از راه انتخابات یا از راه همه پرسی به نقش آفرینی در بخش های گوناگون تصمیم گیری ،نظارتی و مدیرتی پرداخته و می پردازند.
شورا به عنوان یک نهاد مردمی با بهره گیری از آرای صاحب نظران و نخبگان فکری در عرصه های متنوع امتیازات و تأثیرات اجتماعی مثبتی مانند پرکردن خلاء مدیریتی ، انتقال تصدی دولت به مردم ، اجرای سیاست عدم تمرکز ،تسریع در جریان کارها و امور مردم ، رفع تبعیض ، نظارت اجتماعی ،آگاهی بخش عمومی ، ارتقای مشارکت ،نیرو سازی و رشد استعدادهای مردمی را بهمراه خواهد داشت ضمن آنکه در تعامل با سایر نهادها ،اتکا به قانون گرایی ،عرصه ی تجربه آموزی در مدیریت شهری ، حسن اعتماد و وفاق و همدلی بین اقشار مردم و اجرای پروژه های فرهنگی و اجتماعی می تواند تأثیر گذار باشد.
در اصل یکصدم قانون اساسی پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی ، اقتصادی ،عمرانی،بهداشتی،فرهنگی،آموزشی و سایر امور رفاهی را منوط به همکاری مردم (مشارکت) با نظارت شورا دانسته است بدین منظور اعضای شورا به عنوان برگزیدگان مردم می بایست با هنرمندی از پتانسیل موجود انسانی بویژه متخصصان و کارشناسان و معتمدان محلی با در نظر گرفتن منافع تمامی آحاد جامعه شهروندی در جهت ایجاد محیطی ایمن و آرام بکوشند.
مطالعات روانشناسی اجتماعی نشان می دهد که شهروندان مسئولیت پذیر و آشنا به حقوق شهروندی خود به خود بوجود نمی آیند بلکه در اثر آموزش مهارتهای زندگی جمعی و تحت آشنایی با فرهنگ شهرنشینی می آموزند که چگونه در یک شهر زندگی کنند و با وجود تنوع قومی و فرهنگی و حفظ احترام فرهنگ قومی به زیبایی شهر جلوه ی معنوی دهند. شهر به مثابه ی مدرسه ی بزرگی است که همه شهروندان آموزگار آن هستند و راز پیشرفت آن احترام به شهر ، اعتبار بخشیدن به شهروند و جلب مشارکت همگانی در نگهداری شهر است، شهر خوب یافتنی نیست بلکه ساختنی است و شهروندان خوب خود را مالک شهر نمی دانند بلکه خود را امانتداری دانسته که لازم می دانند تا آن را به صاحبان اصلی یعنی فرزندانشان بسپارند و با این نگرش ارزش شهر خویش را دوچندان میکنند
واقعیت این است که تشکیل شوراها حركتي بود در جهت ايجاد پارلمان هاي محلی در شهرها و روستاها. براساس اصل صدم قانون اساسي، يكي از ضرورت هاي ارتقاء جايگاه شوراهاي شهر و كارآمد شدن آنها در انجام وظايف خود، توسعه اختيارات شوراهاي شهر و ايجاد «مديريت واحد شهری» است. فلسفه وجودي اين اصل، برطرف شدن «ناهماهنگیها، تداخل در وظايف سازمانهای خدماترسان، تعدد مراكز تصميمگيری در روستاها و شهرها و در نتيجه ايجاد نارضايتي در مردم، ضايع شدن بيت المال و ايجاد مشكلاتي چون ترافيك به ويژه در كلانشهرها» است.
در حقیقت ، قرار بود که هر سازمان و نهادي كار خود را در ارتباط با شهر و روستا انجام دهد اما از يك مركز تصميم گيري «مديريت» شود تا از «چندباره كاری» جلوگيري گردد. این مرکز طبق تعریف قانونی «شورای شهر» نام دارد. بنیانگذاران و معماران تشکیلات شورای شهر در ابتدای کار معتقد بودند که بايد به طرف مديريت واحد شهري و روستايي حركت كرد. آنها معتقد بودند که از هر ديدگاهي كه بيشتر منافع شهر و روستا تامين مي شود و وظايف ديگر نهادهاي كشور را مختل نمي كند بايد «هماهنگی» صورت گيرد.
نهاد شورای شهر در سراسر کشور که هم اکنون دوران پر تلاطم جوانی خود را به سر می برد در کنار خدمات و برکات بسیار زیادی که برای جامعه داشته است به دلیل جوانی دارای نواقص و کاستی هایی می باشد . شورای شهر از نظر اجتماعی دارای جایگاه ویژهای است و قدرت مانور بالایی دارد به همین دلیل پرداختن به آسیب شناسی شورای شهر ضروری به نظر می آید. این آسیب شناسی راهی است که به اصلاح امور و بهبود کیفیت روابط و تعاملات این نهاد محترم و مردمنهاد ختم میشود.
یکی از عمدهترین نقشهای اجتماعی و اصلی شوراها ، «نقش نظارتی» است . به عبارت دیگر میتوان گفت شورا «تبلور مسئولیت اجتماعی مردم» است که به شکل نهادوار و قانونمند توسط افراد منتخب مردم اعمال می شود . ولی گاهی پیش میآید که برخی از اعضا به لحاظ تمایلات گروهی و سیاسی به تقویت قدرت خود در شورا و در سطح شهر پرداختهاند و فارغ از وظایف اجتماعی و عمرانی خود عمل کردهاند .ممکن است آنان دچار نوعی «سیاست زدگی» شده باشند که شعارهای فراوانی می دهند ولی در عمل حرکت و تحولات عمدهای را ایجاد نکرده باشند .تداوم این روند در شوراها به بیتفاوتی و سرخوردگی مردم منتهی میشود که در نهایت رشد و توسعه منطقه را مختل میکند .
پرسش اصلی اینجاست:
پرداختن به «نقش مدیریتی» ، «نقش هماهنگی» و «نقش نظارتی» نیازمند آمادگی و آموزش علمی و دقیق است. آیا ایفای این نقشهای مهم علاوه بر جلب آرای عمومی نیاز به دانش و مهارت مدیریتی و حقوقی معتبر ندارد؟ آیا اگر افرادی فاقد این مهارتهای علمی و کاربردی باشند میتوانند سه نقش نامبرده را خوب ایفا کنند؟ آیا لازم است پس از ورود به شورا برای آنها دورههای آموزشی گذاشته شود؟ یا قبل از آن و طی فرآیند انتخاباتی و تعیین صلاحیت و انتخاب کاندیداها توسط مردم میبایست این شروط در نظر گرفته شود؟