مفهوم شورا از نظر قرآن
یکی از صفات اهل ایمان این است که در کارها با هم مشورت می کنند ، دربدست آوردن رای درست به مشورت می نشینند و از رای صاحبان نظر و اندیشه بیشترین بهره را می گیرند. بدیهی است که مشورت هم در کارهای فردی و خصوصی و هم کارهای جمعی بسیار مفید و لازم است.
در روایتی از حضرت رسول اکرم (ص) آمده است که : هیچ مردی با کسی مشورت نمی کند مگر آنکه به سوی رشد هدایت می شود. امر شورا و مشورت آنچنان از اهمیت بسزایی برخوردار است که قرآن مجید یک سوره به نام شورا را به آن اختصاص داده است.
همه می دانیم که با امر شورا ، زندگی در جریان صحیح و تعالی خود پیش می رود. شورا و مشورتی که در آن مصلحت و اندیشه در کنار هم قرار می گیرند وبا اتّکا به قرآن ، عمل صحیح شکل می گیرد. در زندگی روزمره ، بارها شاهد اعمال نادرست خود بوده ایم. با یک واکاوی می توان دریافت که کارهای شورایی به لحاظ ساختاری و شیوه ی عمل از چهارچوب و اسلوب بهتری برخوردار است.
لذا افرادی که در شورا قرار می گیرند خود نیز باید به رای و مشورت دیگران تکیه کرده و در همه ی امور رعایت چهارچوب قوانین را بکنند.
در کتاب نهج الفصاحه آمده است که دوراندیشی در این است که با صاحب نظر مشورت نمایی و مطابق گفته اش عمل کنی.
مشورت و شورا در لغت از « شارالعسل » گرفته شده و به معنای بیرون آوردن عسل از کندو به دست آوردن عسل ناب است . این لغت در اصطلاح به معنای به دست آوردن راه درست و متقن از طریق نظرخواهی از عقلا و خردمندان است .
وجه تسمیه و مشاوره این است که بهترین اندیشه و محکم ترین رای از طریق نظرخواهی و گفتگو با دیگران همچون عسل ناب استخراج شده از کندو ، به دست می آید و هدایت و صلاح و خیرها و خوبی ها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزی می گردد .
دین مبین اسلام بر منزلت شورا تأکید فراوان نموده است . آیات و روایات بی شماری بر این موضوع دلالت دارد از جمله آیه شریفه 38 از سوره مبارکه شورا آن جا که می فرماید : « و آنان که امر خدا را طاعت و اجابت کردند و نماز برپا داشتند و کارشان را با مشورت یکدیگر انجام دادند. از آنچه روزی شان کردیم به فقیران اتفاق کردند . » و آیه 159 سوره آل عمران در سفارش پیامبر با اهل ایمان » بر آنان ببخشای و برایشان طلب آمرزش کن و در امور با ایشان مشورت نما و آنگاه که تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد .»
ايجاد عدالت براي جامعه
خداوند متعال مي فرمايد: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»(آل عمران/١٥٩). در اين آيه کريمه خداوند متعال از شيوه تعامل پيامبر(ص) با ياران و عموم امت اسلامي سخن مي گويد. يعني پيامبر بايد در تمام مسائل مربوط به زندگي مسلمانان و اسلام، کار دعوت، جنگ و صلح، تمام مسائل عمومي، عملکردها، تصميم ها و برنامه ريزي براي ابزارها و اهداف در جايگاه رهبري خود که مرتبط با سرنوشت عمومي امت اسلامي است مبتني بر مشورت حرکت کند تا از اين طريق بتواند دو امر تربيتي براي کارگزاران را تحقق ببخشد:
1- برنامه ريزي براي رفتار فردي و اجتماعي، بر اساس دوري جستن از استبداد رأي در گرفتن مواضع قطعي و تصميم هاي سرنوشت ساز و تأکيد بر اين که انسان بايد به صاحبان فکر متين و درست مراجعه کند و در تمام گام هاي خود با آنان گفتگو کند و به مناقشه و مشورت بپردازد، سپس به انديشه خود بازگردد و نظرات گوناگون را با يکديگر مقايسه نمايد و تک تک آن ها را با آرامش و واقع گرايي مورد بررسي قرار دهد تا سرانجام به شيوه فکري درستي به نتيجه پاياني دست يابد و سپس بر اساس آن با قدرت و ثبات عمل کند.
2- آماده ساختن امت اسلامي به عنوان قاعده اساسي انديشه ورزي تا آنان نيز همگام با رهبري در برنامه ريزي ها و طراحي ها به تفکر بپردازد و با توجه به تفکر بداند که چگونه حرکت کند و متناسب با هدف چگونه به انتخاب وسيله بپردازد و از همان ابتدا آگاهي و تأمل و ثبات به پيگيري تصميم ها اقدام نمايد و به نوبه خود به تمرين نقش رهبري بپردازد تا اگر وقتي خلأ توانمندي و برنامه ريزي و موضع گيري به وجود آمد وارد صحنه شود و رهبري را بدست گيرد و نيز بياموزد که چگونه گام ها و اقدامات رهبران غير معصوم را مورد مراقبت و نظارت قرار دهد تا خداي نکرده منحرف نشود و گرفتار غفلت و خيانت نگردد. بنابراين جامعه اسلامي از همان ابتدا به مراقبت و نظارت بر رهبري همت مي گمارد، پيش از آن که مشکلي پيش آيد. چنين جامعه در نهايت به رستگاري دست مي يابد. اگر اين گونه باشد براي رهبران منحرف خيلي دشوار خواهد بود که خود را بر اراده امت اسلامي تحميل کند و با مقدرات آن به بازيگري بپردازد و با واژگاني مبهم و غير روشن با عواطف و احساسات مردم بازي کند. زيرا امت اسلامي از چنان آمادگي و توانايي لازم برخوردار است که مي تواند حکومت را مورد محاکمه و مناقشه قرار دهد و بر اساس گفتگوي فکري با استفاده از حجت و برهان، به قناعت برسد. عظمت تربيت اسلامي همين است که مي گويد رهبري – حتي اگر در سطح رسول خدا(ص) باشد که خداوند با فکر درست و راه درست او استحکام و قوّت بخشيده است و او نيازي هم به فکر فرد ديگري ندارد – بايد به دنبال جامعهاي متفکر و قناعت پذير باشد تا با تکيه بر فهم و آگاهي خود اطاعت نمايد نه اين که بدون فهم و آگاهي باقي بماند. اين کار يکي از بهترين ابزارهاي کادر سازي از بين افراد امت اسلامي براي آينده جامعه است.
تأملات بيشتر در اين استدلال بسياري از انديشمندان اسلامي وقتي درباره اين فراز از آيه کريمه که در موضوع شورا به عنوان اساس حکومت اسلامي و ارتباط آن با مشروعيت اين حکومت يا عدم مشروعيت آن صحبت مي کنند، معتقدند که اين آيه اساس يک قانونگذاري است که به پيامبر و امت اسلامي مي آموزد در مسائل عمومي بر اصل شورا تکيه کنند تا شورا به يک قانون عملي فراگير در جامعه اسلامي تبديل شود. حتي در حالت هايي که رهبري نيازي به آن ندارد، مثل وقتي که رهبر معصوم وجود دارد. ولي ما موافق نيستيم که اين آيه را تابع اين ايده بسازيم. زيرا ما چنين فضايي را در اين آيه مشاهده نمي کنيم. درباره رفتار عملي رسول خدا(ص) با مسلمانان، به عنوان يک تصوير انساني و اسلامي که انسانيتي دين مدار در آن متبلور است در سيره آن حضرت آمده است که پيامبر با رحمت و رقت قلب و کلماتي نرم با ياران خود برخورد مي کرد. خداوند از آن حضرت مي خواهد که از خطاهاي ايشان درگذرد و برايشان استغفار کند و از اين طريق آنان را براي آينده آماده سازد تا آنان به انديشه ورزي در کارها عادت نمايند. ولي آيه نمي فرمايد که اگر مشورت گيرنده به قناعت نرسيد، باز هم بايد به مشورت عمل نمايد.
امّا در جايي که شورا اساس مشروعيت حکومت در دولت اسلامي را تشکيل مي دهد، امت اسلامي بايد به نتيجه تصميم ها و التزامات پس از آن پاي بند باقي بماند. شايد از فراز دوّم آيه که مي فرمايد: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» چنين برداشت کرد که مشورت الزامي را براي مشورت گيرنده ايجاد نمي کند بلکه مسأله به مشورت گيرنده و قناعت و عدم قنات خود او باز مي گردد. بعضي از احاديث وارد شده در اين زمينه نيز همين معنا را مورد تأکيد قرار مي دهد. در يکي از اين احاديث آمده است: «وقتي آيه«وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ» نازل شد، رسول خدا(ص) فرمود: خدا و پيامبرش از مشورت بي نياز هستند، ولي خداوند آن را رحمتي براي امت قرار داده است. پس هر يک از ايشان که مشورت کرد رشد را از دست نداد و هر کس آن را ترک کرد گمراهي را از دست نداد.» علي بن مهزيار گويد: «امام جواد(ع) به من نوشت: از فلاني بخواه که به من مشورت دهد. چرا که او با مسائل کشور خود آگاه است و مي داند که چگونه با سلاطين تعامل نمايد. زيرا مشورت فرخنده است. خداوند در کتاب خود فرموده است: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ». «پس اگر حرفي که او مي گويد جايز باشد من آن تصويب مي کنم و اگر غير آن بود، اين اميد را دارم که آن را بر راه روشن قرار دهم. إن شاء الله.»
آمده است که امام علي بن موسي الرضا(ع) به يکي از ياران خود فرمود: «رسول خدا (ص) با ياران خود مشورت مي کرد، سپس آن چه را خود مي خواست تصميم مي گرفت.» روايت شده است که آن حضرت در جنگ بدر با ياران خود مشورت کرد که چگونه به نبرد بشتابند. گفتند: «اي رسول خدا! اگر ما را به سمت دريا ببري به همراه تو آن را طي مي کنيم و اگر ما را به بيابان ببري نيز با تو مي آييم. مثل قوم موسي (ع) که به موسي(ع) گفتند: «فاذهب أنت وربّک فقاتلا إنّا هاهنا قاعدون» به تو نمي گوييم، ولي مي گوييم برو ما نيز همراه تو و در پيشاپيش تو و از دست راست و چپ تو مشغول جنگيدن هستيم.»