شورا در سيره پيامبر(ص)

شورا در سيره پيامبر(ص)
رسول خدا(ص) براي آموزش دادن مردم بر مبناني شورا، آنان را تشويق مي‌ کرد که در استدلال ها و اظهار نظرهاي خود، در مسائل جنگ و صلح، بين تکليف الهي و شرعي و تدبير بشري پيامبر(ص) تفاوت قائل شوند و در جاهايي که نظر خاص پيامبر(ص) است به آن حضرت مشورت دهند. نويسندگان سيره آن حضرت نوشته‌اند که پيامبر در جنگ بدر در جايي نزديک آب بدر فرود آمد، اما حباب بن منذر گفت: اي رسول خدا! اگر انتخاب اين مکان نازل شده از طرف خداوند است از آن يک گام به جلو و يک گام به عقب بر نمي ‌داريم يا اين که يک نظر و تدبير جنگي به شمار مي ‌آيد؟ رسول خدا(ص) فرمود: بلکه نظر و تدبيري جنگي است. سپس گفت: پس اي رسول خدا! اين جا جاي خوبي نيست. پس بيائيد اين مردم را بلند کنيد تا از دشمن به آب نزديک‌ تر باشيم. پيامبر(ص) به او فرمود: نظر خوبي دادي. پس به نظر او عمل کرد. اين که پيامبر(ص) پيرامون کاري از ياران خود نظر خواهي مي‌ کند و آنان را به مناقشه فرا مي ‌خواند که به طرحي جايگزين فکر کنند، آنان را به انديشه ورزي تمرين مي ‌دهد و به رهبران پس خود را رهنمون مي ‌شود که پيرامون تصميم ‌هاي خود به نظرات مردم گوش دهند.
براي اين که نظر از استحکام لازم برخوردار شود و ارتباط بين رهبري و مردم عميق ‌تر گردد. چرا که در عين حفظ جايگاه رهبري، مسئوليت مشترکي در تصميم ‌‌سازي و اجرا به وجود مي ‌آيد. چرا که مسأله مشورت به مرحله پيش از تصميم‌ گرفتن به موضع گيري يا جنگ مربوط مي‌ شود. البته بايد درباره احاديثي که از مشورت رسول خدا (ص) با مردم سخن مي ‌گويند قدري دقت به خرج داد و آنان را از حيث راويان يا محتوا مورد بررسي قرار داد. زيرا بعضي از اين روايات ممکن است به سيماي آگاهي پيامبر نسبت به رسالت و نگاه انساني او به مردم آسيب وارد کند. براي مثال روايت شده است که در روز حديبيه، پيامبر(ص) به ياران خود چنين مشورت داد که به فرزندان مشرکان حمله شود. اما ابوبکر به آن حضرت فرمود: ما براي جنگ با کسي نيامده‌ايم بلکه براي عمره آمده‌ايم. اين روايت چنين نشان مي‌ دهد که ابوبکر نسبت به پيامبر (ص) آگاهي بيشتر به وظيفه‌اي که مسلمانان براي انجام آن آمده‌اند دارد. حال آن که به خوبي مي ‌دانيم پيامبر(ص) براي انجام عمره و نه جنگ مسلمانان را رهبري کرده است. از اين رو با اين که آمادگي کاملي براي جنگ وجود داشت اما پيامبر(ص) براي نبرد نيامده بود. زيرا آن حضرت شرايط و زمينه‌ هاي فتح مکه را فراهم مي ‌کرد، پس چگونه امکان دارد رسول خدا(ص) به کشتن فرزندان مشرکان بينديشد، حال آن که جنگ با مشرکان معاند را آغاز هم نکرده است؟ چگونه امکان دارد پيامبر(ص) را شخصي نشان داد که پيش از وارد شدن به جنگ، به فکر کشتن زنان و کودکان خردسال است؟ حال آن که قرآن کريم والاترين سيماي انساني را در رفتار و گفتار پيامبر (ص) به تصوير مي ‌کشد. اين امر ما را وا مي‌ دارد که پيش از پذيرفتن اين گونه روايات شخصيت راوي را مورد بررسي قرار دهيم و در جزئيات روايت که با سيماي حقيقي پيامبر، انسانيت، اخلاق، حکمت، عدالت و مسئوليت عملي او در قبال مردم تناسب دارد دقت به خرج دهيم.

مفهوم شورا از نظر قرآن

مفهوم شورا از نظر قرآن

یکی از صفات اهل ایمان این است که در کارها با هم مشورت می کنند ، دربدست آوردن رای درست به مشورت می نشینند و از رای صاحبان نظر و اندیشه بیشترین بهره را می گیرند. بدیهی است که مشورت هم در کارهای فردی و خصوصی و هم کارهای جمعی بسیار مفید و لازم است.

در روایتی از حضرت رسول اکرم (ص) آمده است که : هیچ مردی با کسی مشورت نمی کند مگر آنکه به سوی رشد هدایت می شود. امر شورا و مشورت آنچنان از اهمیت بسزایی برخوردار است که قرآن مجید یک سوره به نام شورا را به آن اختصاص داده است.

همه می دانیم که با امر شورا ، زندگی در جریان صحیح و تعالی خود پیش می رود. شورا و مشورتی که در آن مصلحت و اندیشه در کنار هم قرار می گیرند وبا اتّکا به قرآن ، عمل صحیح شکل می گیرد. در زندگی روزمره ، بارها شاهد اعمال نادرست خود بوده ایم. با یک واکاوی می توان دریافت که کارهای شورایی به لحاظ ساختاری و شیوه ی عمل از چهارچوب و اسلوب بهتری برخوردار است.

لذا افرادی که در شورا قرار می گیرند خود نیز باید به رای و مشورت دیگران تکیه کرده و در همه ی امور رعایت چهارچوب قوانین را بکنند.

در کتاب نهج الفصاحه آمده است که دوراندیشی در این است که با صاحب نظر مشورت نمایی و مطابق گفته اش عمل کنی.

مشورت و شورا در لغت از « شارالعسل » گرفته شده و به معنای بیرون آوردن عسل از کندو به دست آوردن عسل ناب است . این لغت در اصطلاح به معنای به دست آوردن راه درست و متقن از طریق نظرخواهی از عقلا و خردمندان است .

وجه تسمیه و مشاوره این است که بهترین اندیشه و محکم ترین رای از طریق نظرخواهی و گفتگو با دیگران همچون عسل ناب استخراج شده از کندو ، به دست می آید و هدایت و صلاح و خیرها و خوبی ها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزی می گردد .

دین مبین اسلام بر منزلت شورا تأکید فراوان نموده است . آیات و روایات بی شماری بر این موضوع دلالت دارد از جمله آیه شریفه 38 از سوره مبارکه شورا آن جا که می فرماید : « و آنان که امر خدا را طاعت و اجابت کردند و نماز برپا داشتند و کارشان را با مشورت یکدیگر انجام دادند. از آنچه روزی شان کردیم به فقیران اتفاق کردند . » و آیه 159 سوره آل عمران در سفارش پیامبر با اهل ایمان » بر آنان ببخشای و برایشان طلب آمرزش کن و در امور با ایشان مشورت نما و آنگاه که تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد .»

ايجاد عدالت براي جامعه

خداوند متعال مي ‌فرمايد: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»(آل عمران/١٥٩). در اين آيه کريمه خداوند متعال از شيوه تعامل پيامبر(ص) با ياران و عموم امت اسلامي سخن مي ‌گويد. يعني پيامبر بايد در تمام مسائل مربوط به زندگي مسلمانان و اسلام، کار دعوت، جنگ و صلح، تمام مسائل عمومي، عملکردها، تصميم‌ ها و برنامه ريزي براي ابزارها و اهداف در جايگاه رهبري خود که مرتبط با سرنوشت عمومي امت اسلامي است مبتني بر مشورت حرکت کند تا از اين طريق بتواند دو امر تربيتي براي کارگزاران را تحقق ببخشد:
1- برنامه‌ ريزي براي رفتار فردي و اجتماعي، بر اساس دوري جستن از استبداد رأي در گرفتن مواضع قطعي و تصميم ‌هاي سرنوشت ‌ساز و تأکيد بر اين که انسان بايد به صاحبان فکر متين و درست مراجعه کند و در تمام گام هاي خود با آنان گفتگو کند و به مناقشه و مشورت بپردازد، سپس به انديشه خود بازگردد و نظرات گوناگون را با يکديگر مقايسه نمايد و تک تک آن ها را با آرامش و واقع گرايي مورد بررسي قرار دهد تا سرانجام به شيوه فکري درستي به نتيجه پاياني دست يابد و سپس بر اساس آن با قدرت و ثبات عمل کند.

 
2- آماده ساختن امت اسلامي به عنوان قاعده اساسي انديشه‌ ورزي تا آنان نيز همگام با رهبري در برنامه‌ ريزي ‌ها و طراحي ‌ها به تفکر بپردازد و با توجه به تفکر بداند که چگونه حرکت کند و متناسب با هدف چگونه به انتخاب وسيله بپردازد و از همان ابتدا آگاهي و تأمل و ثبات به پيگيري تصميم‌ ها اقدام نمايد و به نوبه خود به تمرين نقش رهبري بپردازد تا اگر وقتي خلأ توانمندي و برنامه ريزي و موضع گيري به وجود آمد وارد صحنه شود و رهبري را بدست گيرد و نيز بياموزد که چگونه گام ها و اقدامات رهبران غير معصوم را مورد مراقبت و نظارت قرار دهد تا خداي نکرده منحرف نشود و گرفتار غفلت و خيانت نگردد. بنابراين جامعه اسلامي از همان ابتدا به مراقبت و نظارت بر رهبري همت مي ‌گمارد، پيش از آن که مشکلي پيش آيد. چنين جامعه در نهايت به رستگاري دست مي‌ يابد. اگر اين گونه باشد براي رهبران منحرف خيلي دشوار خواهد بود که خود را بر اراده امت اسلامي تحميل کند و با مقدرات آن به بازيگري بپردازد و با واژگاني مبهم و غير روشن با عواطف و احساسات مردم بازي کند. زيرا امت اسلامي از چنان آمادگي و توانايي لازم برخوردار است که مي ‌تواند حکومت را مورد محاکمه و مناقشه قرار دهد و بر اساس گفتگوي فکري با استفاده از حجت و برهان، به قناعت برسد. عظمت تربيت اسلامي همين است که مي‌ گويد رهبري – حتي اگر در سطح رسول خدا(ص) باشد که خداوند با فکر درست و راه درست او استحکام و قوّت بخشيده است و او نيازي هم به فکر فرد ديگري ندارد – بايد به دنبال جامعه‌اي متفکر و قناعت پذير باشد تا با تکيه بر فهم و آگاهي خود اطاعت نمايد نه اين که بدون فهم و آگاهي باقي بماند. اين کار يکي از بهترين ابزارهاي کادر سازي از بين افراد امت اسلامي براي آينده جامعه است.
 
تأملات بيشتر در اين استدلال
بسياري از انديشمندان اسلامي وقتي درباره اين فراز از آيه کريمه که در موضوع شورا به عنوان اساس حکومت اسلامي و ارتباط آن با مشروعيت اين حکومت يا عدم مشروعيت آن صحبت مي‌ کنند، معتقدند که اين آيه اساس يک قانونگذاري است که به پيامبر و امت اسلامي مي ‌آموزد در مسائل عمومي بر اصل شورا تکيه کنند تا شورا به يک قانون عملي فراگير در جامعه اسلامي تبديل شود. حتي در حالت ‌هايي که رهبري نيازي به آن ندارد، مثل وقتي که رهبر معصوم وجود دارد. ولي ما موافق نيستيم که اين آيه را تابع اين ايده بسازيم. زيرا ما چنين فضايي را در اين آيه مشاهده نمي‌ کنيم. درباره رفتار عملي رسول خدا(ص) با مسلمانان، به عنوان يک تصوير انساني و اسلامي که انسانيتي دين مدار در آن متبلور است در سيره آن حضرت آمده است که پيامبر با رحمت و رقت قلب و کلماتي نرم با ياران خود برخورد مي‌ کرد. خداوند از آن حضرت مي ‌خواهد که از خطاهاي ايشان درگذرد و برايشان استغفار کند و از اين طريق آنان را براي آينده آماده سازد تا آنان به انديشه ورزي در کارها عادت نمايند. ولي آيه نمي‌ فرمايد که اگر مشورت گيرنده به قناعت نرسيد، باز هم بايد به مشورت عمل نمايد.
امّا در جايي که شورا اساس مشروعيت حکومت در دولت اسلامي را تشکيل مي ‌دهد، امت اسلامي بايد به نتيجه تصميم ‌ها و التزامات پس از آن پاي بند باقي بماند. شايد از فراز دوّم آيه که مي ‌فرمايد: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» چنين برداشت کرد که مشورت الزامي را براي مشورت گيرنده ايجاد نمي ‌کند بلکه مسأله به مشورت گيرنده و قناعت و عدم قنات خود او باز مي‌ گردد. بعضي از احاديث وارد شده در اين زمينه نيز همين معنا را مورد تأکيد قرار مي ‌دهد. در يکي از اين احاديث آمده است: «وقتي آيه«وَشَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ» نازل شد، رسول خدا(ص) فرمود: خدا و پيامبرش از مشورت بي ‌نياز هستند، ولي خداوند آن را رحمتي براي امت قرار داده است. پس هر يک از ايشان که مشورت کرد رشد را از دست نداد و هر کس آن را ترک کرد گمراهي را از دست نداد.» علي بن مهزيار گويد: «امام جواد(ع) به من نوشت: از فلاني بخواه که به من مشورت دهد. چرا که او با مسائل کشور خود آگاه است و مي ‌داند که چگونه با سلاطين تعامل نمايد. زيرا مشورت فرخنده است. خداوند در کتاب خود فرموده است: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ». «پس اگر حرفي که او مي‌ گويد جايز باشد من آن تصويب مي ‌کنم و اگر غير آن بود، اين اميد را دارم که آن را بر راه روشن قرار دهم. إن شاء الله.»
آمده است که امام علي بن موسي الرضا(ع) به يکي از ياران خود فرمود: «رسول خدا (ص) با ياران خود مشورت مي ‌کرد، سپس آن چه را خود مي‌ خواست تصميم مي‌ گرفت.» روايت شده است که آن حضرت در جنگ بدر با ياران خود مشورت کرد که چگونه به نبرد بشتابند. گفتند: «اي رسول خدا! اگر ما را به سمت دريا ببري به همراه تو آن را طي مي‌ کنيم و اگر ما را به بيابان ببري نيز با تو مي ‌آييم. مثل قوم موسي (ع) که به موسي(ع) گفتند: «فاذهب أنت وربّک فقاتلا إنّا هاهنا قاعدون» به تو نمي ‌گوييم، ولي مي ‌گوييم برو ما نيز همراه تو و در پيشاپيش تو و از دست راست و چپ تو مشغول جنگيدن هستيم.»

شورا از عناوين مهم جامعه اسلامي

شورا از عناوين مهم جامعه اسلامي
طبق فهم خود از آيه کريمه چنين ملاحظه مي‌ کنيم که اين آيه کريمه شورا را به عنوان يک قاعده الزامي در امر رهبري مطرح نمي ‌کند. ما مي‌ کوشيم تأکيد بورزيم که مسأله شورا از ويژگي انساني پيامبر(ص) فراتر رفته و از نظر رفتار رهبر با مردم يا مسئوليت رهبري در شناخت آرا و نظرات مردم در قبال مسائل سرنوشت ساز جامعه اسلامي، به جايگاه رهبري آن بزرگوار مي ‌پردازد. زيرا از نظر اخلاقي و انساني، اسلام نمي ‌پذيرد که رهبري در مسائل عمومي استبداد به رأي داشته باشد. از اين رو دستور به مشورت دادن در اين آيه، عموميت دارد، چه پيامبر به آن نياز داشته باشد و چه نياز نداشته باشد. يعني رهبر از طريق مشورت بايد به مردم توجه داشته باشد تا در مسايل مهم و حساس، حکم او با خط عام اسلامي مطابقت داشته باشد. زيرا مسأله به فرد او مربوط نمي ‌شود بلکه به حکومت ارتباط مي ‌يابد. مسأله شورا محدود به رهبري نمي ‌شود بلکه همه مردم را در بر مي‌ گيرد. زيرا مسأله حياتي اين است که مردم بيشتر به يکديگر روي بياورند و به صورت مشترک به قضاياي شان بپردازند. همين طور مشورت جلوي بسياري از لغزش ها را مي‌ گيرد و کساني که استبداد به رأي داشته باشند در اين لغزش ها گرفتار مي ‌آيند. به همين دليل اسلام، شورا را يکي از عناوين مهم جامعه اسلامي بر مي ‌شمارد. سپس خداوند مي ‌فرمايد: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» پس مؤمن در زندگي خود بر اساس فکر شخصي و مشورت با ديگران حرکت مي ‌کند تا تمام جوانب قضيه را مورد بررسي قرار دهد و تمام عوامل عيني براي تصميم سازي را فراهم آورد و با استفاده از اراده خود موضع قوي اتخاذ نمايد و با توکل به خداوند به سوي هدف حرکت نمايد و از اتفاقات غير منتظره نهراسد. زيرا اعتماد به خداوند باعث مي‌ شود که انسان به موضع خودش هم اطمينان پيدا نمايد. چرا که اگر بنده تمام عوامل مؤثر را در نظر بگيرد و سپس بر خداوند توکل کند، خداوند او را از اوضاع پيش بيني نشده کفايت مي‌ کند. معناي توکل همين است. يعني بايد ديدگاه واقعي به ميدان داشت و به عنوان اعتماد به خداوند، تسليم آينده نامعلوم نشد. «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» زيرا مؤمنان توکل کننده از طريق سنت حکيمانه خداوند در هستي حرکت مي ‌کنند. آيه دوم مي‌فرمايد: «وأمرهم شوري بينهم»(شوري/38). يعني هيچ يک از مسلمانان استبداد به رأي ندارند بلکه براي رسيدن به حقيقتي که به نفع آن ها و زندگي پيرامون آن هاست، به عنوان يک روش علمي حکيمانه، با ديگران مشورت مي‌ کنند. حاکم نيز در اموري که به ديگران ارتباط دارد، استبداد نمي‌ ورزد بلکه در کار حکومت و تدبير مسئوليت خويش با صاحبان انديشه و کارشناسان و امانت داران متخصص مشورت مي کند و در موضوعي که مي ‌خواهد حکم صادر کند ولي آگاهي لازم را در آن ندارد به نظرات آنان مراجعه مي کند. حاکم بايد در امور عمومي به نظرات کارشناسان گوش فرا دهد تا بصيرت بيشتري در آن مورد پيدا کند. اين امر باعث مي ‌گردد که احتمال خطا کم شود و او سپس نظر بدهد.

شورا در سیره پیامبر (ص)

شورا در سیره پیامبر (ص)

رسول خدا (ص) برای آموزش دادن مردم بر مبنانی شورا، آنان را تشویق می‌کرد که در استدلالها و اظهار نظرهای خود، در مسائل جنگ و صلح، بین تکلیف الهی و شرعی و تدبیر بشری پیامبر (ص) تفاوت قائل شوند و در جاهایی که نظر خاص پیامبر (ص) است به آن حضرت مشورت دهند.

نویسندگان سیره آن حضرت نوشته‌اند که پیامبر در جنگ بدر در جایی نزدیک آب بدر فرود آمد، اما حباب بن منذر گفت: ای رسول خدا! اگر انتخاب این مکان نازل شده از طرف خداوند است از آن یک گام به جلو و یک گام به عقب برنمی‌داریم یا اینکه یک نظر و تدبیر جنگی به شمار می‌آید؟ رسول خدا (ص) فرمود: بلکه نظر و تدبیری جنگی است. سپس گفت: پس ای رسول خدا! اینجا جای خوبی نیست. پس بیائید این مردم را بلند کنید تا از دشمن به آب نزدیک‌تر باشیم. پیامبر (ص) به او فرمود: نظر خوبی دادی. پس به نظر او عمل کرد.

این که پیامبر (ص) پیرامون کاری از یاران خود نظر خواهی می‌کند و آنان را به مناقشه فرا می‌خواند که به طرحی جایگزین فکر کنند، آنان را به اندیشه ورزی تمرین می‌دهد و به رهبران پس خود را رهنمون می‌شود که پیرامون تصمیم‌های خود به نظرات مردم گوش دهند. برای اینکه نظر از استحکام لازم برخوردار شود و ارتباط بین رهبری و مردم عمیق‌تر گردد. چرا که در عین حفظ جایگاه رهبری، مسؤولیت مشترکی در تصمیم‌‌سازی و اجرا به وجود می‌آید. چرا که مسأله مشورت به مرحله پیش از تصمیم‌ گرفتن به موضع گیری یا جنگ مربوط می‌شود.

البته باید درباره احادیثی که از مشورت رسول خدا (ص) با مردم سخن می‌گویند قدری دقت به خرج داد و آنان را از حیث راویان یا محتوا مورد بررسی قرار داد. زیرا بعضی از این روایات ممکن است به سیمای آگاهی پیامبر نسبت به رسالت و نگاه انسانی او به مردم آسیب وارد کند. برای مثال روایت شده است که در روز حدیبیه، پیامبر (ص) به یاران خود چنین مشورت داد که به فرزندان مشرکان حمله شود. اما ابوبکر به آن حضرت فرمود: ما برای جنگ با کسی نیامده‌ایم بلکه برای عمره آمده‌ایم.

این روایت چنین نشان می‌دهد که ابوبکر نسبت به پیامبر (ص) آگاهی بیشتر به وظیفه‌ای که مسلمانان برای انجام آن آمده‌اند دارد. حال آن که به خوبی می‌دانیم پیامبر (ص) برای انجام عمره و نه جنگ مسلمانان را رهبری کرده است. از این رو با اینکه آمادگی کاملی برای جنگ وجود داشت اما پیامبر (ص) برای نبرد نیامده بود. زیرا آن حضرت شرایط و زمینه‌های فتح مکه را فراهم می‌کرد، پس چگونه امکان دارد رسول خدا (ص) به کشتن فرزندان مشرکان بیندیشد، حال آن که جنگ با مشرکان معاند را آغاز هم نکرده است؟ چگونه امکان دارد پیامبر (ص) را شخصی نشان داد که پیش از وارد شدن به جنگ، به فکر کشتن زنان و کودکان خردسال است؟ حال آن که قرآن کریم والاترین سیمای انسانی را در رفتار و گفتار پیامبر (ص) به تصویر می‌کشد.

این امر ما را وامی‌دارد که پیش از پذیرفتن اینگونه روایات شخصیت راوی را مورد بررسی قرار دهیم و در جزئیات روایت که با سیمای حقیقی پیامبر، انسانیت، اخلاق، حکمت، عدالت و مسؤولیت عملی او در قبال مردم تناسب دارد دقت به خرج دهیم.

شورا از عناوین مهم جامه اسلامی وشورا راه سلامت

شورا از عناوین مهم جامه اسلامی

طبق فهم خود از آیه کریمه چنین ملاحظه می‌کنیم که این آیه کریمه شورا را به عنوان یک قاعده الزامی در امر رهبری مطرح نمی‌کند. ما می‌کوشیم تأکید بورزیم که مسأله شورا از ویژگی انسانی پیامبر (ص) فراتر رفته و از نظر رفتار رهبر با مردم یا مسؤولیت رهبری در شناخت آرا و نظرات مردم در قبال مسائل سرنوشت ساز جامعه اسلامی، به جایگاه رهبری آن بزرگوار می‌پردازد. زیرا از نظر اخلاقی و انسانی، اسلام نمی‌پذیرد که رهبری در مسائل عمومی استبداد به رأی داشته باشد. از این رو دستور به مشورت دادن در این آیه، عمومیت دارد، چه پیامبر به آن نیاز داشته باشد و چه نیاز نداشته باشد. یعنی رهبر از طریق مشورت باید به مردم توجه داشته باشد تا در مسایل مهم و حساس، حکم او با خط عام اسلامی مطابقت داشته باشد. زیرا مسأله به فرد او مربوط نمی‌شود بلکه به حکومت ارتباط می‌یابد. مسأله شورا محدود به رهبری نمی‌شود بلکه همه مردم را دربر می‌گیرد. زیرا مسأله حیاتی این است که مردم بیشتر به یکدیگر روی بیاورند و به صورت مشترک به قضایایشان بپردازند. همین طور مشورت جلوی بسیاری از لغزشها را می‌گیرد و کسانی که استبداد به رأی داشته باشند در این لغزشها گرفتار می‌آیند. به همین دلیل اسلام، شورا را یکی از عناوین مهم جامعه اسلامی بر می‌شمارد. سپس خداوند می‌فرماید: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» پس مؤمن در زندگی خود بر اساس فکر شخصی و مشورت با دیگران حرکت می‌کند تا تمام جوانب قضیه را مورد بررسی قرار دهد و تمام عوامل عینی برای تصمیم سازی را فراهم آورد و با استفاده از اراده خود موضع قوی اتخاذ نماید و با توکل به خداوند به سوی هدف حرکت نماید و از اتفاقات غیر منتظره نهراسد. زیرا اعتماد به خداوند باعث می‌شود که انسان به موضع خودش هم اطمینان پیدا نماید. چرا که اگر بنده تمام عوامل مؤثر را در نظر بگیرد و سپس بر خداوند توکل کند، خداوند او را از اوضاع پیش بینی نشده کفایت می‌کند. معنای توکل همین است. یعنی باید دیدگاه واقعی به میدان داشت و به عنوان اعتماد به خداوند، تسلیم آینده نامعلوم نشد. «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» زیرا مؤمنان توکل کننده از طریق سنت حکیمانه خداوند در هستی حرکت می‌کنند.

آیه دوم می‌فرماید: «وأمرهم شوری بینهم» (شوری/38). یعنی هیچ یک از مسلمانان استبداد به رأی ندارند بلکه برای رسیدن به حقیقتی که به نفع آنها و زندگی پیرامون آنهاست، به عنوان یک روش علمی حکیمانه، با دیگران مشورت می‌کنند. حاکم نیز در اموری که به دیگران ارتباط دارد، استبداد نمی‌ورزد بلکه در کار حکومت و تدبیر مسؤولیت خویش با صاحبان اندیشه و کارشناسان و امانتداران متخصص مشورت می­کند و در موضوعی که می‌خواهد حکم صادر کند ولی آگاهی لازم را در آن ندارد به نظرات آنان مراجعه می­کند. حاکم باید در امور عمومی به نظرات کارشناسان گوش فرا دهد تا بصیرت بیشتری در آن مورد پیدا کند. این امر باعث می‌گردد که احتمال خطا کم شود و او سپس نظر بدهد.

 

شورا راه سلامت

شورا خط اسلامی است که تمام عرصه‌های فکری و عملی جامعه اسلامی را در بر می‌گیرد. به نحوی که اگر کار مسلمانان تابع امر شورا شوند، چشم انداز گسترده‌ای فرا روی آنان گشوده می‌شود که می‌توانند از طریق آرای گوناگون و تضارب آراء و افکار مختلف، مصلحت و مفسدت مسائل را به خوبی بشناسند.

در بعضی از احادیث آمده است: «هر کس با مردان مشورت کند در خرد آنان شریک شده است.» چرا که مشورت گیرنده عقل دیگران را به عقل خود پیوند می‌زند و برای اندیشیدن به مسأله عقلهای بسیاری را گرد می‌آورد. هر فردی نظری را در اختیار او قرار می‌دهد که از یک جهت امتیازی را دارد. فرد نیز باید باید آنها موازنه انجام دهد و نظر بهتر و برتر و درست‌تر را برگزیند. از این آیه می‌توان چنین برداشت کرد که در تمام مسؤولیت‌های خود به این روش تأسی کنیم.

احادیث بسیاری از پیامبر (ص) و ائمه (ع) وارد شده است که استبداد به رأی به منزله وارد شدن در هلاکت است و مشاورت راه رسیدن به هدایت می­باشد. شورا نشان دهنده سلامت جامعه اسلامی است، هم در سطح رهبری و هم در سطح مردم. با توجه به آنچه آمد از این روش چنین استفاده می‌کنیم که وجوب اطاعت از اولیای امر مانع از آن نمی‌شود که آنان در تصمیم گیری‌های خود به شورا ملتزم نباشند. اگر ولی امر غیر معصوم استبداد به رأی نشان دهد، این کارش انحراف از دین به حساب می‌آید و گرفتن تصمیم‌های ناآگاهانه، برای عزل او کافی است. یعنی اگر در موضوع مورد تصمیم گیری و رسیدن به نگاه روشن شایستگی و کفایت لازم را نداشته باشد و با این حال بدون مشورت در این باره تصمیم بگیرد می‌شود او را عزل کرد. اگر در متن آیه باز هم دقت به خرج دهیم می‌توانیم چنین بفهمیم که شورا، اساس تمام کارهای مسلمانان را تشکیل می‌دهد. مگر اینکه با نشانه خاصّی ثابت شود که تعیینی در این زمینه وجود دارد. زیرا کلمه «وأمرهم» هر چند که به نظر بعضی‌ها عمومیت و اطلاق ندارد، اما ظهور آن در عنوانی است که یکی از اصول جامعه اسلامی را به نمایش می‌گذارد و از این نظر نوعی عمومیت را می‌رساند. والحمدلله رب العالمین

شورای شهر و نیازهای ضروری

۱ـ مساجد

۲ـ فضای سبز

۳ـ سالن های ورزشی محلات

۴ـ سرویس های بهداشتی عمومی

۵ـ پارکینگ عمومی

۶ـ پارکینگ خانه ها و آپارتمان ها

۷ـ زمان اجرای پروژه ها

۸ـ آبگرفتگی معابر عمومی

۹ـ دستفروشان

۱۰ـ کمپ های مجهز برای مسافران

۱۱ـ تفکیک زباله ها

۱۲ـ استاندارد سازی پیاده روها

۱۳- سامان دهی به مشگلات درمانی شهروندان وایجاد درمانگاه ومراکزدرمانی مناسب باتوجه به حجم جمعیت

۱۴- نظارت کامل براجرای پروژه های شهرداری

۱۵-مناسب سازی مراکز آموزشی وایجاد تسهیلات رفاهی و آموزشی برای دانش آموزان دانشجویان کارمندان بازنشسته گان کارگران کسبه.....

۱۶- تدابیر صحیح واصولی برای حوادث غیر مترقبه وسوانح وبرنامه ریزی مدیریتی مناسب

وظیفه شورا چیست؟

وظیفه شورا چیست؟

طبق قانون از مهمترین کارهای شورا  1-نظارت بر عملکرد شهرداری و شهر 2 – تصویب لوایح شهرداری  می باشد.

چرا شورای شهر به وجود آمد؟

این پرسش ساده ،‌ابتدای ورود به مباحث عمیقی است که درک آنها به روشن شدن فلسفه اولیه و موقعیت کنونی شوراهای شهر در سراسر کشور کمک می‌کند. اینکه شهروند با چه علمی و بر اساس کدام معیار به کاندیدای محبوب خود در شورای شهر رای داده یا می‌دهد، اینکه آیا مناسبات سنتی حاکم بر شوراها با فلسفه اولیه تشکیل آنها مغایرت دارند یا نه ، اینکه آیا بر اساس مناسبات سنتی می‌توان به نتایج مدرن رسید یا نه ....همه حکایت از لزوم بازخوانی مجدد دلیل تشکیل شوراهای شهر دارد.

شوراها به عنوان فراگیرترین و گسترده ترین زنجیره ی نهاد مدنی پاسخ به یک نیاز اجتماعی است که در گذشته به شیوه های سنتی و اکنون به شکل نوین در قالب بستری مناسب جهت مشارکت مردمی تجلی یافته است بر همین اساس در اصول ششم و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شوراها از ارکان مهم تصمیم گیری  و اداره ی امورکشور قلمداد شده که با اتکا به آرای عمومی از راه انتخابات یا از راه همه پرسی به نقش آفرینی در بخش های گوناگون تصمیم گیری ،نظارتی و مدیرتی پرداخته و می پردازند.                                               
شورا به عنوان یک نهاد مردمی با بهره گیری از آرای صاحب نظران و نخبگان فکری در عرصه های متنوع امتیازات و تأثیرات اجتماعی مثبتی مانند پرکردن خلاء مدیریتی ، انتقال تصدی دولت به مردم ، اجرای سیاست عدم تمرکز ،تسریع در جریان کارها و امور مردم ، رفع تبعیض ، نظارت اجتماعی ،آگاهی بخش عمومی ، ارتقای مشارکت ،نیرو سازی و رشد استعدادهای مردمی را بهمراه خواهد داشت ضمن آنکه در تعامل با سایر نهادها ،اتکا به قانون گرایی ،عرصه ی تجربه آموزی در مدیریت شهری ، حسن اعتماد و وفاق و همدلی بین اقشار مردم و اجرای پروژه های فرهنگی و اجتماعی می تواند تأثیر گذار باشد. 

                                                                                  
در اصل یکصدم قانون اساسی پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی ، اقتصادی ،عمرانی،بهداشتی،فرهنگی،آموزشی و سایر امور رفاهی را منوط به همکاری مردم (مشارکت) با نظارت شورا دانسته است بدین منظور اعضای شورا به عنوان برگزیدگان مردم می بایست با هنرمندی از پتانسیل موجود انسانی بویژه متخصصان و کارشناسان و معتمدان محلی با در نظر گرفتن منافع تمامی آحاد جامعه شهروندی در جهت ایجاد محیطی ایمن و آرام بکوشند.             
مطالعات روانشناسی اجتماعی نشان می دهد که شهروندان مسئولیت پذیر و آشنا به حقوق شهروندی خود به خود بوجود نمی آیند بلکه در اثر آموزش مهارتهای زندگی جمعی و تحت آشنایی با فرهنگ شهرنشینی می آموزند که چگونه در یک شهر زندگی کنند و با وجود تنوع قومی و فرهنگی و حفظ احترام فرهنگ قومی به زیبایی شهر جلوه ی معنوی دهند. شهر به مثابه ی مدرسه ی بزرگی است که همه شهروندان آموزگار آن هستند و راز پیشرفت آن احترام به شهر ، اعتبار بخشیدن به شهروند و جلب مشارکت همگانی در نگهداری شهر است، شهر خوب یافتنی نیست بلکه ساختنی است و شهروندان خوب خود را مالک شهر نمی دانند بلکه خود را امانتداری دانسته که  لازم می دانند تا آن را به صاحبان اصلی یعنی فرزندانشان بسپارند و با این نگرش ارزش شهر خویش را دوچندان میکنند

واقعیت این است که تشکیل شوراها حركتي بود در جهت ايجاد پارلمان هاي محلی در شهرها و روستاها. براساس اصل صدم قانون اساسي، يكي از ضرورت هاي ارتقاء جايگاه شوراهاي شهر و كارآمد شدن آنها در انجام وظايف خود، توسعه اختيارات شوراهاي شهر و ايجاد «مديريت واحد شهری» است. فلسفه وجودي اين اصل، برطرف شدن «ناهماهنگی‌ها، تداخل در وظايف سازمان‌های خدمات‌رسان، تعدد مراكز تصميم‌گيری در روستاها و شهرها و در نتيجه ايجاد نارضايتي در مردم، ضايع شدن بيت المال و ايجاد مشكلاتي چون ترافيك به ويژه در كلان‌شهرها» است.
در حقیقت ، قرار بود که هر سازمان و نهادي كار خود را در ارتباط با شهر و روستا انجام دهد اما از يك مركز تصميم گيري «مديريت» شود تا از «چندباره كاری» جلوگيري گردد. این مرکز طبق تعریف قانونی «شورای شهر» نام دارد. بنیانگذاران و معماران تشکیلات شورای شهر در ابتدای کار معتقد بودند که بايد به طرف مديريت واحد شهري و روستايي حركت كرد. آنها معتقد بودند که از هر ديدگاهي كه بيشتر منافع شهر و روستا تامين مي شود و وظايف ديگر نهادهاي كشور را مختل نمي كند بايد «هماهنگی» صورت گيرد.
نهاد شورای شهر در سراسر کشور که هم اکنون دوران پر تلاطم جوانی خود را به سر می برد در کنار خدمات و برکات بسیار زیادی که برای جامعه داشته است به دلیل جوانی دارای نواقص و کاستی هایی می باشد . شورای شهر از نظر اجتماعی دارای جایگاه ویژه‌ای است و قدرت مانور بالایی دارد به همین دلیل پرداختن به آسیب شناسی شورای شهر ضروری به نظر می آید. این آسیب شناسی راهی است که به اصلاح امور و بهبود کیفیت روابط و تعاملات این نهاد محترم و مردم‌نهاد ختم می‌شود.
یکی از عمده‌ترین نقش‌های اجتماعی و اصلی شوراها ، «نقش نظارتی» است . به عبارت دیگر می‌توان گفت شورا «تبلور مسئولیت اجتماعی مردم» است که به شکل نهادوار و قانون‌مند توسط افراد منتخب مردم اعمال می شود . ولی گاهی پیش می‌آید که برخی از اعضا به لحاظ تمایلات گروهی و سیاسی به تقویت قدرت خود در شورا و در سطح شهر پرداخته‌اند و فارغ از وظایف اجتماعی و عمرانی خود عمل کرده‌اند .ممکن است آنان دچار نوعی «سیاست زدگی» شده باشند که شعارهای فراوانی می دهند ولی در عمل حرکت و تحولات عمده‌ای را ایجاد نکرده باشند .تداوم این روند در شوراها به بی‌تفاوتی و سرخوردگی مردم منتهی می‌شود که در نهایت رشد و توسعه منطقه را مختل می‌کند .
پرسش اصلی اینجاست:
پرداختن به «نقش مدیریتی» ، «نقش هماهنگی» و «نقش نظارتی» نیازمند آمادگی و آموزش علمی و دقیق است. آیا ایفای این نقش‌های مهم علاوه بر جلب آرای عمومی نیاز به دانش و مهارت مدیریتی و حقوقی معتبر ندارد؟ آیا اگر افرادی فاقد این مهارت‌های علمی و کاربردی باشند می‌توانند سه نقش نامبرده را خوب ایفا کنند؟ آیا لازم است پس از ورود به شورا برای آنها دوره‌های آموزشی گذاشته شود؟ یا قبل از آن و طی فرآیند انتخاباتی و تعیین صلاحیت و انتخاب کاندیداها توسط مردم می‌بایست این شروط در نظر گرفته شود؟